نمونه لایحه استرداد دعوی حقوقی – راهنمای جامع تنظیم و دانلود

در پیچ و خم های دادرسی حقوقی، گاه پیش می آید که خواهان، بنا بر دلایلی، تمایل به انصراف از دعوای خود پیدا می کند. این انصراف که در اصطلاح حقوقی به آن «استرداد دعوی» گفته می شود، مسیری قانونی برای بازگرداندن پرونده از نقطه آغازین آن است. این اقدام، همچون هر حرکت حقوقی دیگر، قواعد، زمان بندی ها و پیامدهای خاص خود را دارد که عدم آگاهی از آن ها می تواند به تضییع حقوق فرد منجر شود. درک صحیح از این فرآیند، نه تنها برای خواهان ها، بلکه برای تمامی دست اندرکاران نظام قضایی از اهمیت بالایی برخوردار است.
استرداد دعوی حقوقی چیست؟ (درک مفهوم)
تصور کنید فردی دعوایی را در دادگاه مطرح کرده و اکنون، به هر دلیلی، تمایل دارد که از ادامه آن منصرف شود. این فرایند دقیقاً همان «استرداد دعوی» است. این حق به خواهان داده می شود تا در مراحل مختلف دادرسی، تحت شرایطی خاص، از پیگیری دعوای خود صرف نظر کند. اما آنچه در این مسیر حیاتی است، تمایز ظریف بین انواع استرداد و آثاری است که هر یک بر سرنوشت پرونده و حتی امکان طرح مجدد دعوا می گذارد.
تعریف استرداد دعوی و دادخواست
استرداد به معنای پس گرفتن یا بازگرداندن است. در عالم حقوقی، استرداد دادخواست به معنای انصراف خواهان از دادخواست خود قبل از ورود دادگاه به ماهیت دعوا و صدور حکم است. این اتفاق معمولاً در مراحل اولیه رسیدگی رخ می دهد. اما استرداد دعوی مفهومی جامع تر دارد و شامل انصراف از کل خواسته می شود که می تواند در مراحل پیشرفته تر دادرسی نیز مطرح گردد.
برای فهم بهتر، می توان این گونه روایت کرد که زمانی که فردی دادخواستی را تقدیم دادگاه می کند، او یک بذر حقوقی کاشته است. استرداد دادخواست مانند این است که قبل از رشد کامل گیاه، فرد تصمیم بگیرد بذر را پس بگیرد و آن را از زمین خارج کند. اما استرداد دعوی، مانند این است که پس از رشد نسبی گیاه و شروع به بار دادن، فرد تصمیم بگیرد که دیگر علاقه ای به محصول آن ندارد و کل گیاه را از بین ببرد. پیامدهای هر یک از این تصمیمات، متفاوت و بسیار سرنوشت ساز است.
دلایل رایج برای استرداد دعوی
چه چیزی یک فرد را وادار به انصراف از دعوایی می کند که زمانی با امید به احقاق حق آغاز کرده بود؟ دلایل متعددی می تواند در پشت این تصمیم نهفته باشد که برخی از رایج ترین آن ها عبارتند از:
- سازش و صلح بین طرفین: شاید مهم ترین و مطلوب ترین دلیل، این است که طرفین دعوا در خارج از دادگاه به توافق و صلح رسیده اند و دیگر نیازی به رسیدگی قضایی نمی بینند.
- کشف دلایل جدید یا فقدان ادله کافی: گاهی در طول رسیدگی، خواهان متوجه می شود که ادله او برای اثبات خواسته کافی نیست یا خوانده اسنادی ارائه می دهد که مسیر دعوا را تغییر می دهد.
- اشتباه در طرح دعوا یا انتخاب خواسته: ممکن است فرد در ابتدا خواسته خود را به درستی بیان نکرده یا از اساس، دعوای اشتباهی را مطرح کرده باشد.
- نیاز به طرح دعوا با خواسته یا شکل متفاوت: گاهی فرد تشخیص می دهد که برای رسیدن به مقصود اصلی خود، باید دعوا را با شکلی دیگر یا خواسته ای متفاوت مطرح کند.
- پیشنهادهای جدید از سوی خوانده: ممکن است خوانده برای حل و فصل موضوع، پیشنهادهای جدیدی را مطرح کند که خواهان را به سمت استرداد دعوا سوق دهد.
اهمیت حقوقی استرداد
استرداد دعوی یک حرکت ساده اداری نیست؛ بلکه دارای پیامدهای حقوقی عمیق و جدی است. تصور کنید فردی بدون آگاهی کامل از این پیامدها، دعوای خود را مسترد می کند و ناگهان درمی یابد که دیگر هرگز نمی تواند همان دعوا را دوباره مطرح کند، زیرا پرونده او به امر مختومه تبدیل شده است. این تجربه می تواند بسیار تلخ و زیان بار باشد. به همین دلیل، هر گامی در این مسیر باید با دقت، آگاهی و ترجیحاً با مشورت متخصصان حقوقی برداشته شود تا از هرگونه پشیمانی و ضرر احتمالی جلوگیری شود.
مبانی قانونی استرداد دعوی در نظام حقوقی ایران
مانند هر اقدام حقوقی دیگری، استرداد دعوی نیز بر پایه اصول و مواد قانونی بنا نهاده شده است. در ایران، عمده مقررات مربوط به استرداد دعوی در قانون آیین دادرسی مدنی (ADPC) یافت می شود که به وضوح شرایط، زمان بندی و آثار حقوقی این عمل را تبیین کرده است. درک دقیق این مواد، راهنمایی بی بدیل برای هر فردی است که قصد انصراف از دعوایی را دارد.
ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی (ADPC)
ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، ستون فقرات مقررات مربوط به استرداد دعوی را تشکیل می دهد. این ماده در سه بند مجزا، شرایط و آثار استرداد را در مراحل مختلف دادرسی تشریح می کند. تصور کنید که این ماده، یک نقشه راه است که به خواهان نشان می دهد در هر مرحله از سفر دادرسی، چه گزینه هایی برای بازگشت دارد و هر گزینه چه مقصدی را رقم خواهد زد:
- بند الف: استرداد دادخواست قبل از اولین جلسه دادرسی: در این حالت، خواهان می تواند تا قبل از تشکیل اولین جلسه دادرسی، دادخواست خود را مسترد کند. نتیجه این اقدام، صدور قرار ابطال دادخواست است. این قرار به این معنی است که پرونده از اساس باطل تلقی شده و خواهان این امکان را دارد که در آینده، مجدداً با همان خواسته و همان خوانده، دعوای جدیدی را مطرح کند. این گزینه، معمولاً کم خطرترین نوع استرداد محسوب می شود و به خواهان فرصت می دهد تا اشتباهات احتمالی در طرح دعوا را بدون از دست دادن حق، جبران کند.
- بند ب: استرداد دعوی مادامی که دادرسی تمام نشده: این مرحله کمی فراتر از بند الف است. خواهان می تواند از اولین جلسه دادرسی تا زمانی که دادگاه ختم مذاکرات را اعلام نکرده و رأی نهایی را صادر نکرده است، دعوای خود را مسترد کند. در این صورت، دادگاه قرار رد دعوا را صادر می کند. با صدور این قرار نیز، خواهان می تواند مجدداً دعوای خود را مطرح کند، اما این بار ممکن است لازم باشد هزینه های دادرسی را دوباره بپردازد. اینجا، خواهان از این امتیاز برخوردار است که حتی پس از طی مراحل ابتدایی، اگر به هر دلیلی صلاح دید، از ادامه دعوا منصرف شود.
- بند ج: استرداد دعوی پس از ختم مذاکرات با رضایت خوانده یا صرف نظر کلی: این بند، حساس ترین و سرنوشت سازترین حالت استرداد است. پس از آنکه طرفین مذاکرات خود را به پایان رسانده اند (مثلاً پس از تبادل لوایح یا اتمام تحقیقات)، استرداد دعوی تنها در دو صورت ممکن است:
- با رضایت خوانده: اگر خوانده با استرداد دعوا موافقت کند.
- یا خواهان از دعوای خود به کلی صرف نظر کند: در این حالت، خواهان رسماً اعلام می کند که دیگر هیچ ادعایی در خصوص این موضوع ندارد.
در هر دو صورت، دادگاه قرار سقوط دعوا را صادر می کند. پیامد این قرار بسیار مهم است: اعتبار امر قضاوت شده (امر مختومه). این بدان معناست که خواهان دیگر هرگز نمی تواند با همان خواسته و همان خوانده، دعوای جدیدی را مطرح کند. این تصمیم، به منزله بسته شدن همیشگی راه حقوقی برای آن موضوع خاص است و لذا باید با نهایت دقت و آگاهی اتخاذ شود.
ماده ۳۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی
فرایند استرداد دعوی تنها به مرحله بدوی محدود نمی شود. گاهی پیش می آید که پس از صدور رأی بدوی، یکی از طرفین تجدیدنظرخواهی می کند و در مرحله تجدیدنظر، قصد انصراف از تجدیدنظرخواهی خود را دارد. ماده ۳۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی به این موضوع پرداخته است. بر اساس این ماده، چنانچه هر یک از طرفین دعوا (تجدیدنظرخواه) دادخواست تجدیدنظر خود را مسترد کند، مرجع تجدیدنظر قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر را صادر می کند. این قرار به معنای از بین رفتن اثر تجدیدنظرخواهی است و رأی بدوی به قوت خود باقی می ماند.
سایر مواد مرتبط
در حالی که ماده ۱۰۷ محور اصلی استرداد دعوی است، مواد دیگری نیز در قانون آیین دادرسی مدنی وجود دارند که به طور غیرمستقیم بر این موضوع تأثیرگذارند، مانند مواد مربوط به اعتبار امر قضاوت شده (امر مختومه) یا مواد مربوط به هزینه های دادرسی. این مواد، چارچوب کلی حقوقی را برای درک جامع تر استرداد دعوی فراهم می آورند.
زمان بندی و شرایط استرداد دعوی (کلید تصمیم گیری صحیح)
زمان بندی در استرداد دعوی، همانند یک پازل پیچیده است که هر قطعه آن باید در جای خود قرار گیرد تا تصویر کامل شود. هر مرحله از دادرسی، شرایط خاص خود را برای استرداد دارد و انتخاب زمان نامناسب می تواند عواقب جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. فردی که قصد استرداد دعوا را دارد، باید خود را در این مسیر قرار دهد و با دقت به تمام جزئیات توجه کند.
استرداد قبل از اولین جلسه دادرسی
این حالت، اولین و بی خطرترین فرصت برای استرداد دعوی است. فرض کنید فردی دادخواستی را ثبت کرده، اما قبل از اینکه حتی پرونده به جریان افتاده و جلسه اول دادگاه برگزار شود، متوجه اشتباهی شده یا با طرف مقابل به توافق رسیده است.
شرایط: تنها شرط این است که درخواست استرداد، قبل از تشکیل اولین جلسه دادرسی به دادگاه ارائه شود.
نتیجه: دادگاه قرار ابطال دادخواست را صادر می کند. این قرار به معنای این است که دادخواست شما از ابتدا فاقد اعتبار تلقی شده است.
آثار: قابلیت طرح مجدد دعوا. این مهم ترین امتیاز این نوع استرداد است. خواهان می تواند در آینده، دوباره همان دعوا را با اصلاحات لازم مطرح کند، بدون اینکه حقی از او سلب شده باشد.
استرداد مادامی که دادرسی تمام نشده است
این مرحله، گام بعدی در مسیر دادرسی است. فردی ممکن است پس از اولین جلسه دادرسی و شروع رسیدگی، متوجه ضعف در دلایل خود شود یا شرایط پرونده به گونه ای تغییر کند که ادامه آن را صلاح نداند.
شرایط: این نوع استرداد از اولین جلسه دادرسی آغاز شده و تا قبل از ختم مذاکرات طرفین و صدور رأی توسط دادگاه امکان پذیر است.
نتیجه: دادگاه قرار رد دعوا صادر می کند.
آثار: قابلیت طرح مجدد دعوا. همانند قرار ابطال دادخواست، در این حالت نیز خواهان می تواند مجدداً دعوای خود را طرح کند. اما تفاوت اصلی ممکن است در پرداخت مجدد هزینه های دادرسی باشد. این قرار به خواهان فرصت می دهد تا با بازبینی در استراتژی حقوقی خود، مجدداً اقدام کند.
استرداد پس از ختم مذاکرات طرفین
اینجا مرحله ای است که پرونده به بلوغ رسیده و پیچیدگی ها بیشتر می شود. ختم مذاکرات به معنای این است که طرفین ادله خود را ارائه کرده اند و دادگاه در شرف صدور رأی است. در این حالت، استرداد دعوی با احتیاط بسیار باید انجام شود.
شرایط الف: با رضایت خوانده: اگر خوانده (طرف مقابل) با استرداد دعوا موافقت کند، خواهان می تواند دعوای خود را مسترد کند. این موافقت باید صریح و کتبی باشد.
شرایط ب: صرف نظر کلی خواهان از دعوا: اگر خواهان به طور کلی و قطعی از حق و خواسته خود صرف نظر کند، می تواند درخواست استرداد دهد.
نتیجه: دادگاه قرار سقوط دعوا را صادر می کند.
آثار: عدم قابلیت طرح مجدد دعوا (اعتبار امر مختومه). این خطرناک ترین پیامد استرداد است. با صدور قرار سقوط دعوا، آن موضوع برای همیشه از منظر حقوقی بسته می شود و خواهان دیگر هرگز نمی تواند آن را در دادگاه مطرح کند. این تصمیم به منزله تسلیم کامل از حق است و هیچ راه برگشتی ندارد.
استرداد دادخواست تجدیدنظر
حتی در مرحله تجدیدنظر نیز، فرصت هایی برای انصراف وجود دارد. اگر پس از صدور رأی بدوی، فردی به آن اعتراض کرده و درخواست تجدیدنظر داده باشد، می تواند از این درخواست نیز منصرف شود.
شرایط و آثار آن: همانطور که در ماده ۳۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی ذکر شد، با استرداد دادخواست تجدیدنظر، دادگاه قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر را صادر می کند. این به معنای این است که تجدیدنظرخواهی باطل می شود و رأی بدوی که پیش از این صادر شده بود، قطعی و لازم الاجرا خواهد شد.
تصمیم به استرداد دعوی، به ویژه در مراحل پیشرفته تر دادرسی، می تواند مسیر حقوقی یک فرد را برای همیشه تغییر دهد. لذا درک عمیق از تفاوت های «ابطال دادخواست»، «رد دعوا» و «سقوط دعوا» حیاتی است.
برای روشن تر شدن تفاوت ها و زمان بندی های مختلف، می توان یک جدول مقایسه ای را در نظر گرفت که این مسیر پرپیچ و خم را ساده تر به تصویر می کشد:
نوع استرداد | زمان | شرایط | نوع قرار صادره | آثار حقوقی |
---|---|---|---|---|
استرداد دادخواست | قبل از اولین جلسه دادرسی | بدون نیاز به رضایت خوانده | قرار ابطال دادخواست | قابلیت طرح مجدد دعوا |
استرداد دعوی | مادامی که دادرسی تمام نشده (تا قبل از ختم مذاکرات) | بدون نیاز به رضایت خوانده | قرار رد دعوا | قابلیت طرح مجدد دعوا (با پرداخت مجدد هزینه) |
استرداد دعوی | پس از ختم مذاکرات طرفین | با رضایت خوانده یا صرف نظر کلی خواهان از حق خویش | قرار سقوط دعوا | عدم قابلیت طرح مجدد دعوا (اعتبار امر مختومه) |
استرداد دادخواست تجدیدنظر | قبل از ختم رسیدگی در مرحله تجدیدنظر | بدون نیاز به رضایت طرف مقابل | قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر | رأی بدوی قطعی و لازم الاجرا می شود |
آثار و پیامدهای حقوقی استرداد دعوی (قبل از هر اقدام بدانید!)
هر عملی در دنیای حقوق، دارای بازتاب و پیامدهای خاص خود است و استرداد دعوی نیز از این قاعده مستثنی نیست. آنچه این پیامدها را پیچیده تر و حیاتی تر می سازد، تفاوت های ظریفی است که بین انواع قرارهای صادره پس از استرداد وجود دارد. درک این تفاوت ها، همچون نقشی مهم برای بازیگر در صحنه دادرسی است که او را از سرنوشت ناخواسته نجات می دهد.
قرار ابطال دادخواست
این قرار، مانند یک دکمه «بازگشت به عقب» است. زمانی صادر می شود که خواهان قبل از اولین جلسه دادرسی، دادخواست خود را مسترد می کند.
معنا و مفهوم: قرار ابطال دادخواست به این معناست که دادخواست از ابتدا فاقد اثر قانونی تلقی می شود و گویا هرگز تقدیم نشده است.
امکان طرح مجدد دعوا: مهم ترین و مطلوب ترین اثر این قرار، این است که خواهان می تواند با اطمینان کامل، مجدداً همان دعوا را با اصلاحات یا حتی بدون اصلاحات مطرح کند. این فرصت، به خواهان اجازه می دهد تا خطاهای احتمالی در نگارش یا انتخاب خواسته را جبران کند.
مسئولیت پرداخت هزینه ها: معمولاً هزینه های دادرسی پرداختی، مسترد نمی شود و خواهان در صورت طرح مجدد دعوا، باید دوباره آن را پرداخت کند.
قرار رد دعوا
این قرار، همچون یک «مکث» در فرایند دادرسی است. زمانی صادر می شود که خواهان پس از اولین جلسه و شروع رسیدگی، اما قبل از ختم مذاکرات، دعوای خود را مسترد کند.
معنا و مفهوم: قرار رد دعوا به معنای این است که دادگاه به دلیل انصراف خواهان، از رسیدگی ماهیتی به دعوا خودداری کرده است. دعوا به دلیل نقص یا عدم کفایت شرایط فعلی، رد شده است.
امکان طرح مجدد دعوا و تفاوت آن با ابطال: همانند قرار ابطال، با صدور قرار رد دعوا نیز، خواهان این حق را دارد که مجدداً همان دعوا را طرح کند. تفاوت اصلی ممکن است در این باشد که قرار رد دعوا، پس از شروع جدی تر رسیدگی صادر می شود، اما همچنان راه را برای طرح مجدد باز می گذارد.
مسئولیت پرداخت هزینه ها: مانند ابطال دادخواست، هزینه های دادرسی پرداختی معمولاً مسترد نمی شود و خواهان برای طرح مجدد، باید دوباره هزینه را پرداخت کند.
قرار سقوط دعوا
این قرار، خطرناک ترین و نهایی ترین نوع استرداد است. صدور آن به منزله کشیدن «خط پایان» بر روی یک دعوای حقوقی خاص است.
معنا و مفهوم: قرار سقوط دعوا زمانی صادر می شود که خواهان پس از ختم مذاکرات، با رضایت خوانده یا با صرف نظر کلی از حق خویش، دعوا را مسترد کند. سقوط دعوا یعنی خواهان به طور کامل و قطعی از حق و خواسته خود در خصوص آن موضوع، صرف نظر کرده است.
اعتبار امر قضاوت شده (امر مختومه): این مفهوم، قلب تپنده خطرناک بودن قرار سقوط دعوا است. «امر مختومه» به این معناست که یک موضوع مشخص، یک بار در مرجع قضایی مورد بررسی و تصمیم گیری (هرچند با انصراف خواهان) قرار گرفته و دیگر امکان طرح مجدد آن وجود ندارد. تصور کنید که یک در، برای همیشه بر روی یک موضوع خاص بسته می شود. هیچ استدلالی، هیچ مدرک جدیدی، و هیچ راهی نمی تواند آن در را باز کند.
پیامدها: عدم امکان طرح مجدد دعوا تحت هیچ شرایطی. این اصلی ترین و جبران ناپذیرترین پیامد قرار سقوط دعوا است. خواهان، با این اقدام، حق خود را برای همیشه در خصوص آن دعوا از دست می دهد.
مسئولیت پرداخت هزینه ها: معمولاً هزینه های دادرسی مسترد نمی شود.
تفاوت های کلیدی بین قرارها
برای اینکه فردی در این مسیر دچار گمراهی نشود، باید این تفاوت ها را به خوبی درک کند. قرار ابطال دادخواست و رد دعوا، هرچند دارای تفاوت هایی در زمان بندی و مراحل دادرسی هستند، اما هر دو راه را برای طرح مجدد دعوا باز نگه می دارند. در واقع، این دو قرار، فرصت دوباره ای به خواهان می دهند. اما قرار سقوط دعوا، داستان کاملاً متفاوتی دارد. این قرار، مانند امضای نهایی بر روی یک سند است که به معنای پایان همیشگی دعوا و عدم امکان طرح مجدد آن است. این نکته، حیاتی ترین مفهومی است که فرد باید قبل از هرگونه اقدام به استرداد دعوی درک کند.
نحوه تنظیم لایحه استرداد دعوی حقوقی (گام به گام)
لایحه استرداد دعوی، همانند یک نامه رسمی است که خواهان یا وکیل او، درخواست انصراف از دعوا را به دادگاه تقدیم می کنند. نگارش صحیح این لایحه، کلید اصلی برای اطمینان از صحت روند و جلوگیری از مشکلات احتمالی است. این لایحه، باید به گونه ای نوشته شود که تمام اطلاعات لازم را به صورت شفاف و بدون ابهام به دادگاه منتقل کند.
ساختار کلی یک لایحه حقوقی
برای تنظیم یک لایحه استرداد دعوی حقوقی، پیروی از یک ساختار استاندارد و دقیق، ضروری است. تصور کنید که این ساختار، اسکلت اصلی یک بنا است که تمام اجزای دیگر بر روی آن قرار می گیرند:
- سربرگ: معمولاً با «بسمه تعالی» آغاز می شود و سپس تاریخ نگارش لایحه درج می گردد.
- عنوان لایحه: باید به وضوح موضوع لایحه را مشخص کند، مثلاً: «لایحه درخواست استرداد دعوی» یا «لایحه استرداد دادخواست».
- مخاطب: خطاب به مرجع قضایی مربوطه، مثلاً: «ریاست محترم شعبه … دادگاه عمومی حقوقی شهرستان …» یا «ریاست محترم دادگاه تجدیدنظر استان …».
- مشخصات کامل خواهان و وکیل (در صورت وجود): نام، نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، شماره تماس و آدرس دقیق خواهان. در صورت داشتن وکیل، مشخصات وکیل نیز باید ذکر شود.
- موضوع لایحه: بیان صریح درخواست، مانند «تقاضای استرداد دعوی به خواسته …».
- شماره کلاسه پرونده و شعبه رسیدگی کننده: این اطلاعات حیاتی است تا دادگاه بتواند لایحه را به پرونده مربوطه پیوست کند.
- متن اصلی لایحه: این بخش، شامل شرح درخواست و دلایل آن است. در این قسمت باید:
- صراحتاً اعلام شود که خواهان قصد استرداد دعوی را دارد.
- بند مربوط به ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی (الف، ب یا ج) که مبنای استرداد است، ذکر شود.
- دلایل استرداد (در صورت لزوم و اثرگذاری) به صورت مختصر و شفاف بیان شود، مثلاً «با توجه به سازش حاصله با خوانده محترم».
- خواسته: در این قسمت، خواهان از دادگاه درخواست صدور «قرار مقتضی» را می نماید، مثلاً «صدور قرار ابطال دادخواست» یا «صدور قرار سقوط دعوا».
- امضاء خواهان یا وکیل: در نهایت، لایحه باید توسط خواهان یا وکیل قانونی او امضاء شود.
نکات مهم در نگارش لایحه استرداد
نوشتن یک لایحه حقوقی، نیازمند دقت و رعایت اصول خاصی است تا از هرگونه ابهام یا سوءتفاهم جلوگیری شود. برخی از نکات کلیدی که باید در نگارش لایحه استرداد رعایت شوند عبارتند از:
- صراحت و منجز بودن درخواست: درخواست استرداد باید کاملاً واضح و بدون ابهام باشد. جمله فعلاً قصد ادامه ندارم کافی نیست. باید صریحاً اعلام شود دعوای خود را مسترد می کنم.
- عدم ابهام در نیت استرداد: دادگاه باید به وضوح بفهمد که آیا خواهان قصد استرداد کلی دعوا را دارد (که منجر به سقوط دعوا می شود) یا تنها می خواهد دادخواست را باطل کند (با امکان طرح مجدد).
- ذکر دلایل (در صورت لزوم و اثرگذاری): اگرچه ذکر دلیل برای استرداد در تمام حالات الزامی نیست، اما در برخی موارد (به ویژه در بند ج ماده ۱۰۷ که نیاز به رضایت خوانده است) می تواند به دادگاه در تصمیم گیری صحیح کمک کند.
- ارجاع دقیق به مواد قانونی: حتماً باید به بند مربوطه از ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی یا ماده ۳۶۳ برای استرداد تجدیدنظر اشاره شود.
- اطمینان از داشتن رضایت خوانده در موارد ضروری: در صورتی که استرداد منجر به قرار سقوط دعوا شود و پس از ختم مذاکرات باشد، رضایت خوانده الزامی است و باید به صورت کتبی به لایحه پیوست شود.
الزامات قانونی و اختیارات وکیل
در صورتی که خواهان دارای وکیل باشد، وکیل برای استرداد دعوا نیاز به اذن صریح موکل خود در وکالتنامه دارد. اگر در وکالتنامه، اختیار استرداد دعوا به وکیل داده نشده باشد، وکیل نمی تواند بدون اجازه جدید از موکل، اقدام به استرداد کند. این موضوع، بسیار حیاتی است و عدم رعایت آن می تواند به باطل شدن اقدام وکیل منجر شود. وکالتنامه باید به صراحت این اجازه را به وکیل داده باشد که وکالت در استرداد دعوا را داراست.
نمونه های کاربردی لایحه استرداد دعوی حقوقی
دیدن نمونه های عملی، همواره بهترین راه برای درک صحیح مفاهیم نظری است. در این بخش، چند نمونه لایحه استرداد دعوی حقوقی ارائه می شود که برای سناریوهای مختلف طراحی شده اند. این نمونه ها می توانند به عنوان الگویی برای تنظیم لایحه شخصی شما عمل کنند، اما فراموش نکنید که هر پرونده ای منحصر به فرد است و ممکن است نیاز به جزئیات خاص خود داشته باشد. این ها تنها نقش یک راهنما را بازی می کنند و باید با شرایط واقعی پرونده شما تطبیق داده شوند.
نمونه لایحه استرداد دادخواست قبل از اولین جلسه دادرسی (تقاضای قرار ابطال)
این نمونه لایحه برای زمانی است که خواهان قصد دارد قبل از تشکیل اولین جلسه دادگاه، دادخواست خود را مسترد کند. این حالت، کمترین ریسک را دارد.
بسمه تعالی
تاریخ: [تاریخ روز]
مخاطب: ریاست محترم شعبه […] دادگاه عمومی حقوقی شهرستان […].
موضوع: درخواست استرداد دادخواست (تقاضای صدور قرار ابطال دادخواست).
شماره کلاسه پرونده: [شماره کلاسه پرونده]
خواهان: [نام و نام خانوادگی خواهان]، فرزند [نام پدر]، کد ملی [کد ملی]، به نشانی: [آدرس کامل خواهان].
خوانده: [نام و نام خانوادگی خوانده]، فرزند [نام پدر]، کد ملی [کد ملی]، به نشانی: [آدرس کامل خوانده].
با سلام و احترام؛
احتراماً، اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان]، خواهان پرونده به شماره کلاسه [شماره کلاسه پرونده] که با خواسته [خواسته دعوا، مثلاً مطالبه وجه] به طرفیت خوانده محترم فوق الذکر در این شعبه محترم مطرح گردیده است، معروض می دارم.
نظر به اینکه تا کنون اولین جلسه دادرسی در خصوص پرونده فوق الذکر تشکیل نشده است و اینجانب به دلایل شخصی (یا مثلاً: به دلیل سازش با خوانده / به دلیل کشف اشتباه در طرح دعوا)، از ادامه پیگیری دادخواست خود منصرف گردیده ام.
لذا، به استناد بند الف ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، صریحاً و منجزاً دادخواست تقدیمی خود را مسترد می نمایم و تقاضای صدور قرار ابطال دادخواست و مختومه نمودن پرونده را از محضر محترم دادگاه استدعا دارم.
با تشکر و تجدید احترام
امضاء خواهان
نمونه لایحه استرداد دعوی قبل از ختم مذاکرات (تقاضای قرار رد دعوا)
این لایحه برای زمانی است که خواهان، پس از تشکیل اولین جلسه دادرسی و آغاز رسیدگی، اما قبل از ختم مذاکرات طرفین، قصد انصراف از دعوا را دارد.
بسمه تعالی
تاریخ: [تاریخ روز]
مخاطب: ریاست محترم شعبه […] دادگاه عمومی حقوقی شهرستان […].
موضوع: درخواست استرداد دعوی (تقاضای صدور قرار رد دعوا).
شماره کلاسه پرونده: [شماره کلاسه پرونده]
خواهان: [نام و نام خانوادگی خواهان]، فرزند [نام پدر]، کد ملی [کد ملی]، به نشانی: [آدرس کامل خواهان].
خوانده: [نام و نام خانوادگی خوانده]، فرزند [نام پدر]، کد ملی [کد ملی]، به نشانی: [آدرس کامل خوانده].
با سلام و احترام؛
احتراماً، اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان]، خواهان پرونده به شماره کلاسه [شماره کلاسه پرونده] که با خواسته [خواسته دعوا] به طرفیت خوانده محترم فوق الذکر در این شعبه محترم مطرح گردیده و در جریان رسیدگی می باشد، معروض می دارم.
نظر به اینکه مادامی که دادرسی در این شعبه محترم تمام نشده است و با توجه به (مثلاً: مشاوره حقوقی جدید / ارزیابی مجدد مدارک و مستندات)، اینجانب قصد ادامه و پیگیری دعوای مطروحه را ندارم.
لذا، به استناد بند ب ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، صریحاً و منجزاً از دعوای خود صرف نظر نموده و تقاضای صدور قرار رد دعوا و مختومه نمودن پرونده را از محضر محترم دادگاه استدعا دارم.
با تشکر و تجدید احترام
امضاء خواهان
نمونه لایحه استرداد دعوی پس از ختم مذاکرات با رضایت خوانده (تقاضای قرار سقوط دعوا)
این نمونه لایحه برای زمانی است که دادرسی به مراحل پایانی خود نزدیک شده و مذاکرات طرفین خاتمه یافته است. در این حالت، رضایت خوانده برای استرداد ضروری است و باید به لایحه پیوست شود.
بسمه تعالی
تاریخ: [تاریخ روز]
مخاطب: ریاست محترم شعبه […] دادگاه عمومی حقوقی شهرستان […].
موضوع: درخواست استرداد دعوی با رضایت خوانده (تقاضای صدور قرار سقوط دعوا).
شماره کلاسه پرونده: [شماره کلاسه پرونده]
خواهان: [نام و نام خانوادگی خواهان]، فرزند [نام پدر]، کد ملی [کد ملی]، به نشانی: [آدرس کامل خواهان].
خوانده: [نام و نام خانوادگی خوانده]، فرزند [نام پدر]، کد ملی [کد ملی]، به نشانی: [آدرس کامل خوانده].
با سلام و احترام؛
احتراماً، اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان]، خواهان پرونده به شماره کلاسه [شماره کلاسه پرونده] که با خواسته [خواسته دعوا] به طرفیت خوانده محترم فوق الذکر در این شعبه محترم مطرح و مذاکرات اصحاب دعوا در آن خاتمه یافته است، معروض می دارم.
نظر به اینکه با خوانده محترم، آقای/خانم [نام خوانده]، توافق و سازش حاصل گردیده است و ایشان نیز با استرداد اینجانب از دعوا موافقت نموده اند (تصویر سند رضایت کتبی خوانده به پیوست تقدیم می گردد)، اینجانب از دعوای خود صرف نظر می نمایم.
لذا، به استناد بند ج ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و با جلب رضایت خوانده، تقاضای صدور قرار سقوط دعوا و مختومه نمودن پرونده را از محضر محترم دادگاه استدعا دارم.
با تشکر و تجدید احترام
امضاء خواهان
پیوست: رضایت نامه کتبی خوانده.
نمونه لایحه استرداد دعوی به دلیل صرف نظر کلی خواهان از حق خویش (تقاضای قرار سقوط دعوا)
این لایحه برای مواقعی است که خواهان، پس از ختم مذاکرات، به صورت قطعی و کلی از حق خود منصرف شده و نیازی به رضایت خوانده نیست، اما عواقب امر مختومه را به جان می خرد.
بسمه تعالی
تاریخ: [تاریخ روز]
مخاطب: ریاست محترم شعبه […] دادگاه عمومی حقوقی شهرستان […].
موضوع: درخواست استرداد دعوی و صرف نظر کلی از حق (تقاضای صدور قرار سقوط دعوا).
شماره کلاسه پرونده: [شماره کلاسه پرونده]
خواهان: [نام و نام خانوادگی خواهان]، فرزند [نام پدر]، کد ملی [کد ملی]، به نشانی: [آدرس کامل خواهان].
خوانده: [نام و نام خانوادگی خوانده]، فرزند [نام پدر]، کد ملی [کد ملی]، به نشانی: [آدرس کامل خوانده].
با سلام و احترام؛
احتراماً، اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان]، خواهان پرونده به شماره کلاسه [شماره کلاسه پرونده] که با خواسته [خواسته دعوا] به طرفیت خوانده محترم فوق الذکر در این شعبه محترم مطرح و مذاکرات اصحاب دعوا در آن خاتمه یافته است، معروض می دارم.
نظر به اینکه به دلایل [اختیاری: ذکر دلایل کلی مانند: ملاحظات شخصی / تغییر شرایط / صرف نظر کلی از موضوع خواسته] و با آگاهی کامل از پیامدهای حقوقی ناشی از این اقدام، از حق خود در خصوص خواسته [خواسته دعوا] به طور کلی صرف نظر نموده ام و دیگر هیچ ادعایی در این خصوص نخواهم داشت.
لذا، به استناد بند ج ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و با صرف نظر کلی از حق خویش، تقاضای صدور قرار سقوط دعوا و مختومه نمودن پرونده را از محضر محترم دادگاه استدعا دارم.
با تشکر و تجدید احترام
امضاء خواهان
نمونه لایحه استرداد دادخواست تجدیدنظر (تقاضای قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر)
این لایحه برای زمانی است که تجدیدنظرخواه، پس از تقدیم دادخواست تجدیدنظر، قصد انصراف از آن را دارد.
بسمه تعالی
تاریخ: [تاریخ روز]
مخاطب: ریاست محترم دادگاه تجدیدنظر استان […].
موضوع: درخواست استرداد دادخواست تجدیدنظر (تقاضای صدور قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر).
شماره کلاسه پرونده تجدیدنظر: [شماره کلاسه پرونده تجدیدنظر]
تجدیدنظرخواه: [نام و نام خانوادگی تجدیدنظرخواه]، فرزند [نام پدر]، کد ملی [کد ملی]، به نشانی: [آدرس کامل تجدیدنظرخواه].
تجدیدنظرخوانده: [نام و نام خانوادگی تجدیدنظرخوانده]، فرزند [نام پدر]، کد ملی [کد ملی]، به نشانی: [آدرس کامل تجدیدنظرخوانده].
با سلام و احترام؛
احتراماً، اینجانب [نام و نام خانوادگی تجدیدنظرخواه]، تجدیدنظرخواه پرونده به شماره کلاسه [شماره کلاسه پرونده تجدیدنظر] که به منظور اعتراض به دادنامه شماره [شماره دادنامه بدوی] صادره از شعبه [شماره شعبه بدوی] دادگاه عمومی حقوقی شهرستان […] تقدیم این مرجع محترم گردیده است، معروض می دارم.
نظر به اینکه اینجانب به دلایل [اختیاری: ذکر دلایل مانند: حل و فصل موضوع با تجدیدنظرخوانده / عدم تمایل به ادامه روند دادرسی]، از ادامه پیگیری دادخواست تجدیدنظر خود منصرف گردیده ام.
لذا، به استناد ماده ۳۶۳ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، صریحاً و منجزاً دادخواست تجدیدنظر تقدیمی خود را مسترد می نمایم و تقاضای صدور قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر و مختومه نمودن پرونده را از محضر محترم دادگاه استدعا دارم.
با تشکر و تجدید احترام
امضاء تجدیدنظرخواه
مراحل ثبت و پیگیری لایحه استرداد دعوی
تنظیم لایحه استرداد تنها بخشی از فرآیند است. فردی که تصمیم به انصراف از دعوا گرفته است، باید با مراحل ثبت و پیگیری این لایحه نیز آشنا باشد تا از طی شدن صحیح روند اطمینان حاصل کند. این مراحل، گام های اجرایی هستند که باید پس از آماده سازی لایحه برداشته شوند.
ثبت لایحه در دفاتر خدمات قضایی الکترونیک
در نظام قضایی کنونی ایران، بخش عمده ای از اقدامات حقوقی از طریق دفاتر خدمات قضایی الکترونیک انجام می شود. لایحه استرداد دعوی نیز باید از همین طریق به دادگاه ارسال شود.
نحوه ثبت: فرد (یا وکیل او) باید با مراجعه به یکی از دفاتر خدمات قضایی الکترونیک، لایحه تنظیم شده را به همراه مدارک شناسایی و شماره کلاسه پرونده مربوطه، ثبت و به شعبه رسیدگی کننده ارسال کند.
مدارک مورد نیاز: مدارک شناسایی خواهان (یا وکیل)، لایحه استرداد، و در مواردی که نیاز به رضایت خوانده است، رضایت نامه کتبی وی.
روند رسیدگی دادگاه
پس از ثبت و ارسال لایحه، نوبت به بررسی آن در دادگاه می رسد.
ارجاع به شعبه: لایحه پس از ثبت، به شعبه ای که پرونده اصلی در آنجا در حال رسیدگی است، ارجاع داده می شود.
بررسی توسط قاضی: قاضی پرونده، لایحه استرداد را مطالعه کرده و با توجه به مرحله دادرسی، دلایل ذکر شده (اگر قید شده باشد) و مطابقت آن با مواد قانونی (به ویژه ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م)، اقدام به صدور قرار مقتضی می کند.
صدور و ابلاغ قرار
نهایی ترین مرحله، صدور قرار و اطلاع رسانی آن به طرفین است.
صدور قرار: دادگاه، بر اساس نوع استرداد (ابطال دادخواست، رد دعوا، یا سقوط دعوا)، قرار مربوطه را صادر می کند.
ابلاغ قرار: این قرار از طریق سامانه ثنا به خواهان (و در صورت لزوم، به خوانده) ابلاغ می شود. اطلاع از محتوای قرار ابلاغی، برای آگاهی از پیامدهای حقوقی تصمیم گرفته شده، بسیار مهم است.
هزینه های مربوط به استرداد
این سؤال که آیا هزینه ای برای استرداد دریافت می شود، معمولاً ذهن افراد را مشغول می کند.
آیا هزینه ای برای استرداد دریافت می شود؟ برای ثبت لایحه استرداد در دفاتر خدمات قضایی، هزینه ای جزئی بابت خدمات دفتری دریافت می شود. اما مهم تر از آن، بحث هزینه های دادرسی اصلی است که خواهان در ابتدا پرداخت کرده بود. معمولاً هزینه های دادرسی پرداختی، در صورت استرداد، به خواهان مسترد نمی شود و در صورت طرح مجدد دعوا (در مواردی که امکان آن وجود دارد)، خواهان ملزم به پرداخت مجدد هزینه ها خواهد بود.
نکات مهم و اشتباهات رایج (برای جلوگیری از خسارات حقوقی)
در مسیر پر از ظرافت های حقوقی، کوچک ترین اشتباه می تواند به خسارات جبران ناپذیری منجر شود. استرداد دعوی نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای اینکه فردی از تله های حقوقی در این زمینه در امان بماند و تجربه ای مثبت از این فرآیند داشته باشد، باید به نکات مهمی توجه کرده و از اشتباهات رایج دوری کند.
- اهمیت مشاوره با وکیل متخصص قبل از هر اقدامی: این شاید مهم ترین توصیه ای باشد که می توان به هر فردی داد. پیامدهای استرداد دعوی، به خصوص در مواردی که منجر به قرار سقوط دعوا می شود، آنقدر سنگین است که بدون مشورت با یک وکیل آگاه، قدم گذاشتن در این راه، ریسک بزرگی محسوب می شود. یک وکیل می تواند با بررسی دقیق پرونده، بهترین گزینه و زمان بندی را برای استرداد پیشنهاد دهد.
- اشتباه گرفتن انواع قرارها و پیامدهای آن ها: عدم درک تفاوت بین «ابطال دادخواست»، «رد دعوا» و «سقوط دعوا» رایج ترین و خطرناک ترین اشتباه است. بسیاری از افراد به اشتباه فکر می کنند که با هر نوع استرداد، امکان طرح مجدد دعوا وجود دارد، در حالی که در مورد «سقوط دعوا» اینگونه نیست.
- عدم توجه به امر مختومه در قرار سقوط دعوا: این مفهوم، به معنای بسته شدن همیشگی پرونده در خصوص موضوع خاص است. عدم توجه به این موضوع، می تواند به از دست دادن دائمی یک حق قانونی منجر شود.
- نیاز به رضایت کتبی خوانده در موارد خاص: در صورتی که استرداد دعوی پس از ختم مذاکرات و به منظور سقوط دعوا باشد، رضایت خوانده الزامی است. عدم اخذ رضایت کتبی و قابل اثبات از خوانده، می تواند استرداد را با مشکل مواجه سازد.
- صراحت در لایحه و عدم ابهام: لایحه استرداد باید کاملاً واضح و بدون ابهام باشد. هرگونه شک و تردید در قصد خواهان برای استرداد یا نوع آن، می تواند باعث عدم پذیرش لایحه یا صدور قرار نادرست شود.
- عدم استرداد بخشی از خواسته: در حقوق ایران، استرداد دعوی معمولاً به صورت کلی است و امکان استرداد بخشی از خواسته (مگر در موارد خاص و با شرایط پیچیده) وجود ندارد. اگر خواهان تنها قصد انصراف از بخشی از خواسته خود را دارد، باید با وکیل مشورت کند تا راه حل قانونی مناسب (مانند اصلاح خواسته) را بیابد.
در هر مرحله از دادرسی، استرداد دعوی می تواند فرصتی برای اصلاح مسیر یا حل و فصل مسالمت آمیز باشد، اما نباید فراموش کرد که این فرصت با مسئولیت و آگاهی کامل از تمامی جنبه های حقوقی همراه است.
جمع بندی و توصیه نهایی
استرداد دعوی حقوقی، اختیاری مهم و کاربردی در دست خواهان است که می تواند در شرایط گوناگون، مسیر یک پرونده را تغییر دهد. از زمان ابتدایی طرح دادخواست تا مراحل پایانی دادرسی و حتی در مرحله تجدیدنظر، این امکان وجود دارد که فردی از دعوای خود منصرف شود. اما همانطور که در این مقاله شرح داده شد، این اقدام، بسته به مرحله ای که در آن صورت می گیرد، پیامدهای حقوقی متفاوتی از جمله صدور قرار ابطال دادخواست، رد دعوا یا حتی سقوط دعوا را به دنبال دارد.
آنچه در تمام مراحل حیاتی است، درک عمیق از تفاوت های این قرارها، به ویژه مفهوم «امر مختومه» در قرار سقوط دعوا است که راه را برای طرح مجدد دعوا به طور کامل می بندد. این تصمیمات، نه تنها روند فعلی پرونده را تحت تأثیر قرار می دهند، بلکه می توانند بر حقوق آتی فرد نیز اثرگذار باشند. لذا، با توجه به پیچیدگی های حقوقی و پیامدهای بعضاً جبران ناپذیر استرداد دعوی، همیشه توصیه اکید می شود که قبل از هرگونه اقدام به استرداد دعوی، حتماً با یک وکیل متخصص مشورت شود. نمونه لوایح ارائه شده در این مقاله، تنها جنبه راهنمایی دارند و برای انطباق کامل با شرایط خاص هر پرونده، نیاز به مشاوره و ویرایش دقیق توسط متخصصان حقوقی است. این مشورت، می تواند از اشتباهات پرهزینه جلوگیری کرده و بهترین نتیجه ممکن را برای فرد به ارمغان آورد.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "نمونه لایحه استرداد دعوی حقوقی – راهنمای جامع تنظیم و دانلود" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "نمونه لایحه استرداد دعوی حقوقی – راهنمای جامع تنظیم و دانلود"، کلیک کنید.